Wednesday, May 25, 2011

کهنه گان یا بی ریشه گان

کهنه گان یا بی ریشه گان 
کدام یک سخت ترند؟

1-      مسایل اخیر به وجود آمده بین احمدی نژاد و رهبر جمهوری اسلامی بار دیگر مسئله ای را به ذهن می آورد ، که از بحث های اساسی محافظه کاران و کهنگان انقلاب هاست:
           تازه به دوران رسیدگی
تازه به دوران رسیدگی یا بی ریشگی سیاسی توصیفی ست که کهنه تران نظام های ایدئولوژیک و البته توتالیتر به شرایطی خطاب می کنند که در آن گروهی که در اصلِ به بار نشستن سیستم و انقلاب تاثیر و تلاش مستقیم نداشته اند، وارد گود سیاست شوند و زمام امور (یا بخشی از امور ) را به دست گیرند. که اصلا این اتفاق بعد از دوران جوانی انقلاب رخ می دهد.
آنچه که این کهنگان سیستم[ها] از آن بیم دارند، عدم اتصال کافی این نیروها به آرمان های [بعضا] اولیه انقلاب و عدم "اصالت" آنان است. چیزی که می تواند به زعم آنان به استحاله ی انقلاب بیانجامد. و باعث خوردگی پدران و خویشان متاخر انقلاب شود.
افرادی که به علت عدم شرکت مستقیم در فرایند انقلاب و دیگر حماسه هایش[!] دلبستگی شکننده ای به اصولش دارند. و استعداد بسیار در تغییر و نابودی اش.

2-      دشمن آشکاره و دولت بی اصالت
در این شرایط چیزی که برای جنبش مدنی ایران مهم است، تغییر مسئله است. پیش از این حریف کاملا مشخص بود و شعار ها سوی و هدف مشخصی داشت.
اما اکنون که احتمال دوپاره شدن حریف می رود [می رفت] چه؟    بهانه ی مبارزه با احمدی نژاد و مشایی دقیقا چیست؟  توده  که از رفتن به قول خودشان "آخوندها" (عموما منظورشان حکومت فعلی ست) خوشحال می شوند.
آنان که شعار مرگ بر دیکتاتور در داخل ایران سر می دادند ، منظور نظرشان که احمدی نژاد نبوده ، بی شک حاکم اصلی بوده! 
خطر همین جا آغاز می شود.
اینجاست که بی ریشگی – نه فقط برای کهنگان که برای مخالفان نیز – مهم می شود.
کهنگان هر چه سرکوب و بند کنند هم باز خود را در برابر دو چیز مسئول میبینند و برای حفظ ظاهر هم که شده افسار را نمیگسلند.
یکی آرمان های روز نخست و دیگری مردمی که وانمود به نمایندگی شان را می کنند.
اما بی ریشگان جدید و موجود، از آنجا که به آرمان روز نخست مومن نیستند ونیز جز سود گروهی و قدرت به چیز دیگری نمی اندیشند، به همه ی آن سرکوب و فشار به مخالفان سیستم قدرت را هم در قبضه ی خود می گیرند و حتی کهنگان را در آن راه نمی دهند.
از دیگر سو  - برای مخالفان -  مبارزه با کهنگان مستبد آسان تر و موجه تر است تا با بی ریشگانی فاسد که از هیچ بدعتی -درسیستم-  ابا ندارند.
دلایل و بهانه ها و داغ ها برهان ها برای ایستادن در برابر کهنگان بسیار بیشتر است تا برای مبارزه با بی ریشگان تازه وارد ناشناس.
0-       
و از آن رو فاشیسم واژه ای بیشتر درخور بی ریشگان است –تا کهنگان- که آنان از هیچ عملی برای رسیدن به قدرت بیشتر کم نمی گذارند، و از فساد هراسی ندارند ، و از به بند کشیدن همقطاران سابق خویش هم ترسی ندارند چه رسد به دیگران، و از سردادن شعار های مردم فریبانه ی ملی و میهنی و ادعای ناسیونالیسم کم نمیگذارند. و آنچه را از میراث انقلاب، که کهنگان لااقل نیاز میبینند که تظاهرش کنند آنها حتی نیاز نمی بینند معتقداش باشند.
این نه دفاعی از کهنگان که کلامی در فن و تاکتیک برای ایستادن است، که ایستادن در برابر مستبد قدیمی راحت تر ست و زودتر به بار می نشیند، تا چنگ در چنگ شدن با بی ریشگان بی حیا که ابای از قتل و فساد و بیداد ندارند. که لااقل کهنگان به صرف کهنگی ادعای مومن بودن دارند.

No comments:

Post a Comment